عنـوان قانون شامل: باشد. و عنوان یا متن قانون شامل: باشد. و موضوعات آن شامل: باشد. بازه زمانی تصویب از تاریـخ: تا تاریـخ: تنظیم گردد.
  • شماره انتشار در روزنامه رسمی :14549
  • تاریخ انتشار در روزنامه رسمی :1373/11/20
  • یادداشت: پرونده وحدت رويه رديف: 73/15 هيئت عمومي
دادنامه‌‌ شماره 593 هيئت عمومي ديوان عالي كشور مورخ 1373/9/1

احكام راجع به نفقه و حضانت و تمكين و ... قابل تجديد نظر نمي باشد.

‌رياست محترم هيأت عمومي ديوان عالي كشور
‌احتراماً، به استحضار عالي مي‌رساند: در مورد احكامي كه از دادگاه‌هاي مدني خاص در دعاوي نفقه و تمكين زوجه و حضانت طفل و حق ملاقات طفل‌صادر شده و در ديوان عالي كشور مطرح گرديده، شعب ديوان عالي كشور در مقام رسيدگي تجديد نظر و استنباط از بند 3 ماده 9 قانون تجديد نظر آراء‌دادگاه‌ها مصوب 17 مرداد ماه 1372 آراء معارض صادر نموده و رويه‌هاي مختلف اتخاذ كرده‌اند كه مستلزم طرح موضوع در هيأت عمومي ديوان عالي‌كشور براي ايجاد وحدت رويه قضايي است.
‌پرونده‌هاي مزبور و آراء شعب ديوان عالي كشور اجمالاً به اين شرح است:
‌الف - دعوي نفقه زوجه:
1 - به حكايت پرونده 918.7.12 شعبه هفتم ديوان عالي كشور بانو رويا به طرفيت شوهر خود دعوي مطالبه نفقه را در مدت 18 ماه در دادگاه مدني‌خاص اراك اقامه كرده و دادگاه پس از رسيدگي دعوي را ثابت تشخيص داده و طبق حكم شماره 735 - 72.7.26 خوانده را به پرداخت نفقه زوجه از‌قرار ماهيانه پنج هزار تومان محكوم نموده است - محكوم عليه در مهلت قانوني از اين حكم تجديد نظر خواسته و شعبه 7 ديوان عالي كشور اعتراض‌را موجه ندانسته و رأي شماره 7.1362 - 72.12.25 را بر ابرام و تأييد حكم دادگاه صادر كرده است.
2 - به حكايت پرونده 970.30.8 شعبه 30 ديوان عالي كشور بانو بيدار عليه شوهر خود دعوي مطالبه نفقه را در شعبه 112 دادگاه مدني خاص تهران‌مطرح ساخته و دادگاه پس از رسيدگي حكم شماره 30.52 مورخ 73.1.28 را بر محكوميت زوج به پرداخت نفقه زوجه در مدت 7 ماه صادر كرده و‌محكوم عليه در مهلت قانوني از اين حكم تجديد نظر خواسته است شعبه 30 ديوان عالي كشور به اين استدلال كه قانون تجديد نظر آراء دادگاه‌ها از‌تاريخ 72.6.26 لازم‌الاجراء بوده و حكم نفقه را قطعي و غير قابل تجديد نظر اعلام داشته بنا بر اين با قطعي بودن حكم صادره پرونده معد طرح در‌ديوان عالي كشور نبوده و بر رد اعتراض تجديد نظر خواه اعلام نظر مي‌شود.
ب - دعوي تمكين زوجه:
1 - به حكايت پرونده 912.9.25 شعبه نهم ديوان عالي كشور آقاي محسن....
‌عليه همسر خود دعوي تمكين در شعبه 15 دادگاه مدني خاص تبريز اقامه نموده و مدعي شده كه همسر او تمكين نمي‌كند - بانو صفيه هم منزل‌جداگانه خواسته و بالاخره دادگاه به دعوي طرفين رسيدگي كرده و حكم شماره 158 - 157 - 72.7.24 را بر محكوميت زوجه به تمكين از شوهر‌خود صادر نموده است محكوم‌عليها از اين حكم تجديد نظر خواسته كه در شعبه نهم ديوان عالي كشور طبق دادنامه شماره 9.749 - 72.11.27 ابرام‌شده است.
2 - به حكايت پرونده 946.30.24 شعبه 30 ديوان عالي كشور آقاي محمد ... عليه همسر خود در دادگاه مدني خاص خرم‌آباد اقامه دعوي نموده و‌الزام همسر خود را به تمكين تقاضا كرده است - دادگاه مزبور پس از رسيدگي دعوي را ثابت دانسته و حكم شماره 584 - 72.8.12 را بر تمكين زوجه‌از شوهرش صادر نموده است محكوم عليها از اين حكم در مهلت قانوني تجديد نظر خواسته و شعبه 30 ديوان عالي كشور رأي شماره 30.5 -73.1.7 را به اين شرح صادر نموده است "‌با توجه به قسمت سوم از ماده 9 قانون تجديد نظر آراء دادگاه‌ها - نظر به اين كه احكام صادره از دادگاه‌ها در‌مورد الزام به تمكين قطعي مي‌باشد لذا درخواست تجديد نظرخواهي مردود است.
ج - دعوي حضانت:
1 - به حكايت پرونده 947.19.11 شعبه نوزدهم ديوان عالي كشور بانو شهين‌دخت به طرفيت پدر مرحوم شوهرش در دادگاه حقوقي 2 مستقل تكاب‌قائم مقام دادگاه مدني خاص اقامه دعوي نموده به اين توضيح كه شوهرش در سال 1369 فوت شده و خوانده پنج فرزند او را گرفته است در صورتي كه‌حضانت بچه‌ها با او مي‌باشد و از اين لحاظ تقاضاي رسيدگي و تشخيص حضانت خواهان و استرداد فرزندان خود را نموده است دادگاه پس از رسيدگي‌دعوي خواهان را بر طبق ماده 1171 قانون مدني ثابت تشخيص داده و حكم شماره 83 - 72.8.3 را بر حضانت خواهان و استرداد اطفال به او صادر‌كرده است - محكوم عليه در مهلت قانوني تجديد نظر خواسته و شعبه 19 ديوان عالي كشور رأي شماره 73.11 - 73.1.21 را بر تأييد حكم بدوي‌صادر نموده است.
2 - به حكايت پرونده 9703.30.12 شعبه 30 ديوان عالي كشور آقاي قربانعلي.... به طرفيت همسر مطلقه خود به نام بانو زهرا به خواسته اثبات‌حضانت خود نسبت به فرزند مشترك كه دختر مي‌باشد در شعبه 112 دادگاه مدني خاص تهران اقامه دعوي نموده و مدعي شده كه در موقع طلاق، اين‌دختر تحويل مادرش شده ولي در حال حاضر به سن 8 سالگي رسيده و حضانت او با پدر مي‌باشد و تقاضاي رسيدگي كرده است دادگاه پس از رسيدگي‌دعوي خواهان را بر طبق ماده 1269 قانون مدني ثابت دانسته و حكم شماره 870 - 72.8.25 را بر حق حضانت پدر و استرداد طفل به او صادر نموده‌است - بانو زهرا در موعد قانوني درخواست تجديد نظر نموده و شعبه 30 ديوان عالي كشور رأي شماره 30.53 - 73.1.28 را به اين شرح صادر كرده‌است - "‌چون حكم در تاريخ 72.8.25 اصدار يافته برابر قانون تجديد نظر آراء دادگاه‌ها كه از تاريخ 72.6.26 لازم‌الاجرا بوده حكم حضانت قطعي و‌غير قابل تجديد نظر است بنا به مراتب پرونده معد طرح در ديوان عالي كشور نبوده به رد اعتراض معترض اظهار نظر مي‌شود".
‌د - دعوي ملاقات طفل:
1 - به حكايت پرونده 860.22.3 شعبه 22 ديوان عالي كشور بانو ميترا به طرفيت شوهر سابق خود به خواسته حق ملاقات اطفال در دادگاه مدني‌خاص قم اقامه دعوي نموده و مدعي شده كه خوانده مانع ملاقات اطفال مشترك مي‌شود و تقاضا نموده كه روز و ساعتي براي ملاقات خواهان با‌فرزندانش معين شود - شعبه 5 دادگاه مدني خاص قم پس از رسيدگي به شرح حكم شماره 237 - 72.2.25 مقرر داشته كه خواهان در هر ماه يك بار‌در مدت چهار ساعت در محل ساختمان دادگستري از فرزندان خود ملاقات نمايد محكوم عليه در مهلت قانوني از اين حكم تجديد نظر خواسته و‌شعبه 22 ديوان عالي كشور به شرح رأي شماره 22.1061 - 72.12.23 اعتراض را موجه ندانسته و حكم دادگاه را ابرام نموده است.
2 - به حكايت پرونده 970.30.7 شعبه 30 ديوان عالي كشور آقاي محمد باقر... به طرفيت آقاي محمد قاسم... به خواسته حق ملاقات با نوه خود در‌دادگاه مدني خاص تهران اقامه دعوي نموده و مدعي شده كه دخترش فوت شده و مادر يك دختر سه ساله به نام مريم بوده و اين دختر نزد پدرش‌مي‌باشد و تقاضا دارد كه حق ملاقات با اين طفل به او داده شود شعبه 115 دادگاه مدني خاص تهران پس از رسيدگي حكم شماره 1490 - 72.10.14‌را صادر كره تا خواهان با نوه خود ملاقات نمايد - پدر مريم از اين حكم تجديد نظر خواسته و شعبه 30 ديوان عالي كشور پس از رسيدگي رأي شماره30.55 - 73.1.27 را به اين شرح صادر نموده است "‌نظر به اين كه حكم تجديد نظر خواسته در تاريخ 72.10.14 اصدار يافته و از تاريخ 72.6.26‌حسب قانون تجديد نظر آراء دادگاه‌ها حكم ملاقات قطعي و غير قابل تجديد نظر است بنا به مراتب با قطعي بودن حكم، پرونده معد طرح در ديوان‌عالي كشور نبوده و بر رد اعتراض معترض اظهار نظر مي‌شود.
‌نتيجه:
1 - شعب 7 و 9 و 19 و 22 ديوان عالي كشور احكام صادر از دادگاه‌هاي مدني خاص در دعاوي راجع به نفقه و تمكين زوجه و حق حضانت و ملاقات‌طفل را قابل رسيدگي تجديد نظر دانسته و به درخواست تجديد نظر محكوم عليه رسيدگي نموده‌اند ليكن شعبه 30 ديوان عالي كشور به مستفاد از بند 3‌ماده 9 قانون تجديد نظر آراء دادگاه‌ها مصوب 1372 احكامي را كه در اين نوع دعاوي صادر شده قابل رسيدگي تجديد نظر و طرح در ديوان عالي كشور‌نشناخته. بنا به مراتب چون از شعب مختلف ديوان عالي كشور نسبت به موارد مشابه رويه‌هاي مختلف اتخاذ شده لذا مراتب در اجراي قانون مربوط به‌وحدت رويه قضايي مصوب 7 تير ماه 1328 جهت اتخاذ تصميم واحد تقديم مي‌شود.
‌معاون اول قضايي ديوان عالي كشور
[z]‌جلسه وحدت رويه
‌به تاريخ روز سه شنبه 1373.9.1 جلسه وحدت رويه هيأت عمومي ديوان عالي كشور به رياست حضرت آيت‌الله محمد محمدي گيلاني رييس ديوان‌عالي كشور و با حضور جناب آقاي مهدي اديب رضوي نماينده دادستان محترم كل كشور و جنابان آقايان رؤسا و مستشاران شعب كيفري و حقوقي‌ديوان عالي كشور تشكيل گرديد.
‌پس از طرح موضوع و قرائت گزارش و بررسي اوراق پرونده و اعلام اين كه: "‌شعبه 22 ديوان عالي كشور در صدور دادنامه شماره: 1061 - 72.12.23‌در مقام تجديد نظر نسبت به حكم شماره 232 - 72.2.25 شعبه پنجم دادگاه مدني خاص قم كه قبل از تصويب قانون تجديد نظر آراء دادگاه‌ها مصوب1372 صادر گرديده طبق قانون تعيين موارد تجديد نظر احكام دادگاه‌ها و نحوه رسيدگي به آنها مصوب 1367 رسيدگي و اتخاذ تصميم قانوني نموده‌است، لذا موضوع اين دادنامه و نيز دادنامه شماره 30.55 - 73.1.27 شعبه 30 ديوان عالي كشور غير قابل طرح تشخيص و از دستور جلسه هيأت‌عمومي خارج مي‌گردد" و استماع عقيده جناب آقاي مهدي اديب‌رضوي نماينده دادستان محترم كل كشور مبني بر: "‌بسمه تعالي: بند 3 ماده 9 تجديد‌نظر آراء دادگاه‌ها كه از تاريخ 73.6.27 لازم‌الاجرا بوده، مواردي را كه آراء دادگاه‌هاي مدني خاص قابل تجديد نظر شناخته شده را احصاء كرده است و‌چون در موارد سه‌گانه ماده مرقوم كه آراء دادگاه‌هاي مدني خاص قابل تجديد نظر شناخته شده ذكري از دعاوي نفقه و تمكين زوجه و حضانت طفل و‌ملاقات با طفل نشده است، بنا بر اين دعاوي مذكور قابل تجديد نظر نمي‌باشد، لذا رأي شعبه 30 ديوان عالي
كشور كه بر اين اساس صادر شده موجه‌بوده، معتقد به تأييد آن مي‌باشم" مشاوره نموده و اكثريت بدين شرح رأي داده‌اند.