ماده 1ـ
در اين آييننامه اصطلاحات زير در معاني مشروح مربوط به كار ميروند:
الف ـ عشاير كوچنده: به مردمي گفته ميشود كه حداقل سه ويژگي زير را داشته باشند:
1ـ ساخت اجتماعي قبيلهاي.
2ـ اتكاي معاش به دامداري.
3ـ شيوه زندگي شباني مبتني بر كوچ.
ب ـ ييلاق يا سردسير: محدوده زيست و قلمرو جغرافيايي كه عشاير، تمام يا قسمتي از فصول بهار و تابستان را در آن ميگذرانند.
پ ـ قشلاق يا گرمسير: محدوده زيست و قلمرو جغرافيايي كه عشاير، تمام يا قسمتي از فصول پاييز و زمستان را در آن ميگذرانند.
ت ـ ميانبند: به گذرگاهها و اطراقگاههاي موقت در مسيرهاي كوچ بين ييلاق و قشلاق اطلاق ميگردد.
ث ـ كوچ عشايري: عبارت است از حركت خانوارهاي عشايري از نقطهاي به نقطه ديگر با هدف استفاده از مراتع براي چراي دام كه معمولاً با همه اعضاي خانوار، باروبنه، سرپناه قابل حمل و همراه با ايل، طايفه يا ردههايي از آن انجام ميگردد. كوتاه يا بلند بودن مسير كوچ تغييري در مفهوم كوچ نميدهد.
ج ـ مسير كوچ: به خط سير كوچ حداقل كوچكترين رده ايلي از ييلاق به قشلاق و بالعكس اطلاق ميگردد.
چ ـ زيست بوم عشايري: محدودهاي از سرزمين و قلمرو ردههاي ايلي كه عليالاصول شامل ييلاق، قشلاق و مسير بين اين دو باشد.
ح ـ كانون اسكان عشايري: به محدودهاي از زيست بوم اطلاق ميگردد كه براساس نتايج مطالعات سازمان امور عشاير داراي منابع، امكانات و استعدادهاي لازم براي ايجاد اشتغال و اسكان عشاير باشد.
اين كانونها به عنوان يكي از واحدهاي برنامهريزي براي ساماندهي عشاير به دو نوع شامل كانون توسعه هدايتي (برنامهريزي شده) و كانونهاي توسعه اسكان خودجوش تقسيم ميشوند.
خ ـ سامان عرفي عشاير: سامان عرفي به محدودهاي از اراضي مرتعي اطلاق ميشود كه از گذشته مورد بهرهبرداري تعداد مشخصي از خانوارهاي عشاير قرار گرفته و عرفاً داراي حق بهرهبرداري از آن ميباشند.
د ـ سامانه عشايري: به محدودهاي كه در برگيرنده چند سامان عرفي باشد گفته ميشود. گنجايش مطلوب هر سامانه حدود 50 خانوار و حداقل آن در شرايط استثنايي 20 خانوار ميباشد كه اين ظرفيت، امكان برنامهريزي سامانه را همانند برنامهريزي در واحد جغرافيايي مثل حوزه آبريز و واحدهاي تقسيمات سياسي مثل روستا مهيا مينمايد.
ذ ـ حداقل خدمات مورد نياز عشاير: مجموعهاي از امكانات، ابزار و وسايل، فعاليتهاي عمراني، آموزشي، پرورشي، بهداشتي، ترويجي و فرهنگي كه توسط دستگاههاي اجرايي مختلف تعريف و به جامعه عشايري ارايه ميشود.
ر ـ خدمات ثابت: آن دسته از فعاليتها و خدمات كه در مراكز ثابت امكان انجام و ارايه دارند و اندازه، حجم، شكل، كيفيت و ساير مشخصات آنان به گونهاي نيست كه بتوان اين خدمات را بهصورت سيار ارايه نمود.
ز ـ خدمات سيار: به فعاليتهايي اطلاق ميگردد كه با مراجعه به خانوار و يا محل استقرار عشاير ارايه ميگردد.
ژ ـ آستانه برخورداري: حداقل شرايط لازم براي ارايه نوعي از خدمات.
س ـ آستانه دسترسي: فاصله بين محل استقرار تا نزديكترين محل ارايه نوعي از خدمت.
ش ـ ساماندهي عشاير: عبارت است از سازوكارهايي كه از طريق تأمين معيشت و امنيت اقتصادي و همچنين ارتقاي شاخصهاي توسعه انساني اين جامعه ـ در حد ميانگين جامعه روستايي كشور ـ كه در دو بخش حمايت از اسكان و ساماندهي كوچ صورت ميگيرد.
ص ـ حمايت از اسكان عشاير داوطلب: عبارت است از ارايه خدمات و اقدامات براي اسكان عشاير كه موجب حفظ، بهبود و توسعه فعاليتهاي اقتصادي و اجتماعي و خصوصاً ايجاد اشتغال (كار مولد) و احداث حداقل تأسيسات زيربنايي لازم و مسكن مناسب براي عشاير شده به گونهاي كه منجر به كاهش درآمد عشاير اسكان يافته نسبت به قبل از اسكان نگردد.
ض ـ ساماندهي كوچ: عبارت است از ارايه خدمات حين كوچ و ايجاد زيرساختها و تأسيسات لازم و مناسب در مسير كوچ و در اطراقگاهها به منظور تأمين نيازهاي عشاير و تسهيل در امر كوچ.
ط ـ مراتع قطب مخالف اسكان: مراتعي كه در نقطه مقابل محل اسكان عشاير قرار داشته و حقوق بهرهبرداري آن متعلق به عشاير داوطلب اسكان است. بهعنوان مثال اگر عـشايري علاقمنـد به اسـكان در محـدوده مـراتع قشـلاقي خود باشند، مراتع ييلاقي ايشان به عنوان مراتع قطب مخالف اسكان تلقي ميگردد.