رويه قضايي - ابطال بخشنامه شماره 205ـ33694 مورخ19/12/1382 آموزش و پرورش چالوس
شماره هـ/83/62 23/2/1387
تاريخ: 22/8/1386 شماره دادنامه: 720 کلاسه پرونده: 83/62
مرجع رسيدگي: هيأت عمومي ديوان عدالت اداري.
شاکي: آقاي ايرج رمضاني پورمقدم.
موضوع شكايت و خواسته: ابطال بخشنامه شماره 205ـ33694 مورخ19/12/1382 آموزش و پرورش چالوس.
مقدمه: شاکي به شرح دادخواست تقديمي اعلام داشتهاند، از سال 1362 در روستا مشغول به تدريس ميباشم. با وجود اينکه در اجراي بند 3 تصويبنامه شماره 23347/215
مورخ 12/6/1373 هيأت دولت معطوف به ماده 41 قانون استخدام کشوري از ابتداي سال 1374 استحقاق برخورداري از يک ماه حقوق و فوقالعاده شغل به ازاء هر سال خدمت به عنوان پاداش را دارا ميباشم، معالوصف آموزش و پرورش چالوس با تمسک به بخشنامه 205ـ33694 مورخ 19/12/1382 که با موازين قانوني از نظر تعريف بومي و غيربومي تعارض دارد و به اعتبار اينکه بعد از انتقال از نوشهر به روستاي محل تولدم رهسپار شدم از اجابت خواسته قانوني اينجانب امتناع مينمايد که اين اقدام مغاير با موازين قانوني ميباشد. لذا تقاضاي ابطال بخشنامه مورد شکايت را دارم. مدير آموزش و پرورش شهرستان چالوس در پاسخ به شکايت مذکور طي نامه شماره 205/5861 مورخ 3/3/1383 اعلام داشتهاند، در اجراي بند 3 تصويبنامه شماره 23347/ت215هـ مورخ 12/6/1373 هيأت وزيران که مقرر ميدارد، در پايان نيمه اول هر سال به آن دسته از مستخدمان رسمي و ثابت که داوطلبانه در دهستانهاي موضوع جدول پيوست خدمت ميکنند به استناد ماده 41 قانون استخدام کشوري برابر يک ماه مجموع حقوق و فوقالعاده شغل به عنوان پاداش پرداخت ميگردد. با توجه به تعريف داوطلبانه در هزار و چهارصد و شصت و چهارمين جلسه شوراي امور اداري و استخدامي کشور مورخ 1/11/1375 کليه مستخدماني که در منطقه محروم خدمت ميکنند و غيربومي هستند، مشمول بندهاي 2 و3 تصويبنامه فوقالذکر شناخته شد. از طرف ديگر طبق مصوبه 11/11/1374 شوراي مذکور بومي به کسي اطلاق ميشود که يکي از دو معيار زير را داشته باشد. 1ـ محل اشتغال مستخدم محل تولد وي باشد. 2ـ محل اشتغال مستخدم محل ورود بـه خدمت وي باشد. بنابراين پاداش موضوع بند3 تصويبنامه فوقالذکر فقط به مستخدمين غيربومي تعلق ميگيرد. هيأت عمومي ديوان عدالت اداري درتاريخ فوق باحضور رؤسا و مستشاران و دادرسان عليالبدل شعب ديوان تشكيل و پس از بحث و بررسي و انجام مشاوره با اکثريت آراء بـه شرح آتي مبادرت بـه صدور رأي مينمايد.