عنـوان قانون شامل: باشد. و عنوان یا متن قانون شامل: باشد. و موضوعات آن شامل: باشد. بازه زمانی تصویب از تاریـخ: تا تاریـخ: تنظیم گردد.
  • شماره انتشار در روزنامه رسمی :18443
  • تاریخ انتشار در روزنامه رسمی :1387/4/5
دادنامه‌‌ شماره ه‍/83/693 هيئت عمومي ديوان عدالت اداري مورخ 1387/3/20

رويه قضايي - اعلام تعارض آراء صادره از شعب ديوان عدالت اداري

شماره هـ/83/693 1387/3/20
تاريخ:1386/9/4 شماره دادنامه: 924 کلاسه پرونده: 83/693
مرجع رسيدگي: هيأت عمومي ديوان عدالت اداري.
شاکي: آقاي علي اکبر جوانمردي.
موضوع شكايت و خواسته: اعلام تعارض آراء صادره از شعب ديوان عدالت اداري.
مقدمه: الف ـ1ـ شعبه هفتم بدوي ديوان در رسيدگي به پرونده کلاسه 79/1398 موضوع شکايت علي اکبر جوانمرد به طرفيت، شعبه سوم سازمان بيمه و تأمين اجتماعي تهران به خواسته، الزام خوانده به پرداخت حقوق بيمه بيکاري به شرح دادنامه شماره 421 مورخ 1380/2/23 چنين رأي صادر نموده است، با توجه به اينکه شاکي در دادخواست تقديمي خروج خود را از شرکت پخش جمشيد ناشي از عدم نياز و تورم پرسنلي عنوان نموده و در صورتجلسه مورخ 1377/8/19 کميته بررسي وضعيت نيروي انساني شرکت فوق که در پنج بند نوشته شده تصريح گرديده جدول فوق مشمول افرادي مي‎باشد که داوطلبانه درخواست کتبي خود را تا تاريخ 1377/9/19 به کميته بررسي ارائه که پس از تصويب و موافقت مديرعامل قابل اجرا خواهد بود و اين امر تحقيقتاً مبين اين حقيقت است که بازخريدي و نهايتاً اخراج شاکي ناشي از درخواست کتبي مشاراليه بوده است بنابراين با موجه تشخيص دادن اقدامات خوانده در قطع مستمري بيمه بيکاري شاکي و احراز عدم وقوع تخلف از مقررات از ناحيه خوانده در قضيه معنونه قرار رد شکايت شاکي در اين پرونده صادر و اعلام مي‎گردد. الف ـ2ـ شعبه ششم تجديدنظر ديوان در رسيدگي به پرونده کلاسه 80/486 موضوع تجديدنظرخواهي علي‌اکبر جوانمرد نسبت به دادنامه شماره 421 مورخ 1380/2/23 به شرح دادنامه شماره 688 مورخ 1381/5/26 چنين رأي صادر نموده است، نظر به اينکه از طرف تجديدنظرخواه نسبت به دادنامه تجديدنظر خواسته اعتراض موجه و مؤثري بعمل نيامده و با بررسي سوابق امر بر کيفيت رسيدگي و اعمال مقررات نيز ايراد و اشکالي که فسخ دادنامه بدوي را ايجاب نمايد، مشهود نيست بنابراين با رد تجديدنظرخواهي دادنامه بدوي عيناً تاييد و استوار مي‎گردد. ب ـ1ـ شعبه بيستم ديوان در رسيدگي به پرونده کلاسه 79/1486 موضوع شکايت علي محمدي به طرفيت، سازمان تامين اجتماعي شعبه 3 تهران به خواسته، برقراري بيمه بيکاري بـه شرح دادنامه شماره 365 مورخ 1383/3/10 چنين رأي صادر نموده است، شکايت مطروحه شاکي در ديوان بـه دليل عدم وجود مدرک و دليل و بينه‎اي که حکايت کند بيکاري وي ناشي از توافق با کارفرما بوده وارد است، چون کارگر شاکي با محل کار سابق خود اگر تسويه حساب کرده ولي مدارکي در زمينه بازخريدي وي وجود ندارد و ارائه نشده است و شاکي به دليل اينکه خود را اخراج شده اعلام کرده و به اداره کار شکايت کرده است و اداره کار به اين دليل نامه‎اي براي برقراري مستمري بيمه بيکاري و پس از صدور رأي به سازمان طرف شکايت ارسال داشته. درحال حاضر شکايت بنحو مطروحه بنظر وارد بوده، حکم به ورود شکايت شاکي صادر و اعلام مي‎نمايد. ب ـ2ـ شعبه چهارم تجديدنظر ديوان در رسيدگي به پرونده کلاسه 80/669 موضوع تجديدنظرخواهي سازمان تامين اجتماعي اداره کل تهران بزرگ نسبت به دادنامه شماره 365 مورخ 1380/3/10 شعبه بيستم تهران چنين رأي صادر نموده است، نظر به اينکه از طرف تجديدنظرخواه نسبت به دادنامه تجديدنظرخواسته اعتراض موجه و موثري بعمل نيامده و با بررسي سوابق امر بر کيفيت رسيدگي و اعمال مقررات نيز ايراد و اشکالي که فسخ دادنامه بدوي را ايجاب نمايد، مشهود نيست بنابراين با رد تجديدنظرخواهي دادنامه بدوي عيناً تاييد و استوار مي‎گردد. ج ـ1ـ شعبه چهارم ديوان در رسيدگي به پرونده کلاسه 79/1673 موضوع شکايت حبيب‌اله آهنگر به طرفيت، سازمان بيمه و تأمين اجتماعي شماره 3 تهران به خواسته، پرداخت حقوق بيمه بيکاري به شرح دادنامه 348 مورخ 1380/2/25 چنين رأي صادر نموده است، خلاصه شکايت شاکي حکايت دارد به اينکه از تاريخ 1351/9/6 لغايت 1378/9/1 به استخدام شرکت پخش جمشيد درآمده که به علت تورم و عدم نياز در تاريخ 1378/9/1 از شرکت اخراج شده و با مراجعه به اداره کار، هيأت تشخيص با تاييد اخراج به علت غيرارادي بودن به تجويز ماده 4 قانون تأمين اجتماعي جهت اخذ حقوق بيمه بيکاري وي را به سازمان معرفي و پس از بررسي مبادرت به پرداخت مستمري بيکاري نموده‎اند. اما پس از چندي به دليل واهي از پرداخت مستمري ممانعت بعمل آورده‎اند و با توضيحاتي تقاضاي اقدام شايسته را نموده است. سازمان تأمين اجتماعي با عنوان مطالبي اخراج مشاراليه را ارادي تلقي، رد شکايت را تقاضا کرده است. با عنايت به محتويات پرونده و مستندات ابرازي شاکي که مي‎رساند اخراج مشاراليه ارادي نبوده و تسويه حساب پس از تعطيل شرکت نمي‎تواند دليلي بر ارادي بودن باشد. در مانحن فيه شکايت موجه تشخيص با رد ادعاي سازمان موصوف مستنداً به ماده اشاره و تبصره 2 مرقوم در ذيل شکوائيه و رأي شماره 77/183 هيأت عمومي ديوان حکم به ورود شکايت له شاکي صادر و اعلام مي‎گردد. ج ـ2ـ شعبه چهارم تجديدنظر ديوان در رسيدگي به پرونده کلاسه 80/536 موضوع تقاضاي تجديدنظرخواهي سازمان تامين اجتماعي اداره کل تهران بزرگ نسبت به دادنامه شماره 348 مورخ 1380/2/25 شعبه چهارم بدوي چنين رأي صادر نموده است، نظر به اينکه از طرف تجديدنظرخواه نسبت به دادنامه تجديدنظر خواسته اعتراض موجه و موثري بعمل نيامده و با بررسي سوابق امر بر کيفيت رسيدگي و اعمال مقررات نيز ايراد و اشکالي که فسخ دادنامه بدوي را ايجاب نمايد مشهود نيست، بنابراين با رد تجديدنظرخواهي دادنامه بدوي عيناً تاييد و استوار مي‎گردد. د ـ1ـ شعبه نوزدهم ديوان در رسيدگي به پرونده کلاسه 79/1346 موضوع شکايت سهراب اميرفغاني به طرفيت، سازمان تامين اجتماعي شعبه 3 تهران به خواسته نقض رأي شماره 71290/ک و برقراري مستمري بيمه بيکاري به شرح دادنامه شماره 254 مورخ 1380/2/18 چنين رأي صادر نموده است، عنايتاً به اينکه اولاً هيأت تشخيص اداره کار و رأي مورخ 1379/1/20 اخراج کارگر را به دليل تعطيلي محل کار دانسته که ميل و اراده کارگر در آن دخالتي نداشته ثانياً توافق اشاره شده بين کارگر و کارفرما در رأي هيأت تشخيص موصوف در رابطه با سنوات خدمت بوده، آنهم پس از اخراج مي‎باشد. ثالثاً در بند يک لايحه جوابيه مرقوم گرديده اداره کار و خدمات اشتغال شماره 15 استان تهران شاکي را به اعتبار اشتغال در شرکت پخش جمشيد از تاريخ 1378/10/1 بيکار شناخته و جهت دريافت مقرري بيکاري به شعبه 28 تامين اجتماعي تهران معرفي نموده و تا تاريخ خرداد 1379 مقرري دريافت نموده که اين خود دليل ديگري است بر استحقاق ادامه دريافت مقرري بيمه بيکاري شاکي و با در نظر گرفتن مراتب ياد شده شکايت فوق‌التوصيف را وارد تشخيص و حکم به ورود شکايت معـنون صـادر و اعلام مي‎گردد. د ـ2ـ شعبه چهارم تجديدنظر ديوان در رسيدگي به پرونده کلاسه80/437 موضوع تقاضاي تجديدنظرخواهي سازمان تامين اجتماعي اداره کل تهران بزرگ نسبت به رأي 254 مورخ 1380/2/18 به شرح دادنامه شماره 1707 مورخ 1381/11/7 چنين رأي صادر نموده است، نظر به اينکه از طرف تجديدنظرخواه نسبت به دادنامه تجديدنظرخواسته اعتراض موجه و موثري بعمل نيامده و با بررسي سوابق امر برکيفيت رسيدگي و اعمال مقررات نيز ايراد و اشکالي که فسخ دادنامه بدوي را ايجاب نمايد مشهود نيست بنابراين با رد تجديدنظرخواهي دادنامه بدوي عيناً تاييد و استـوار مي‎گردد. ه‍ـ ـ1ـ شعـبه بيست و يکم ديوان در رسيدگي به شکايت آقاي صفر نجداميني به طرفيت، سازمان تأمين اجتماعي به خواسته پرداخت حقوق بيمه بيکاري به شرح دادنامه شماره 24 مورخ 1381/1/8 چنين رأي صادر نموده است، نظر به اينکه اداره کار و خدمات اشتغال شهرري شخص شاکي را به اعتبار اشتغال در شرکت پخش جمشيد از تاريخ 1378/12/1 بيکار شناخته و جهت دريافت مقرري بيمه بيکاري به شعبه 3 تامين اجتماعي تهران معرفي نموده است، لذا قطع آن را با وجود استحقاق شاکي به مدت 50 ماه به شرحي که در لايحه جوابيه اعلام شده موجه تشخيص نداده در استناد به بند (الف) ماده 7 قانون بيمه بيکاري و آيين‎نامه اجرائي آن حکم به ورود شکايت صـادر و اعلام مي‎گردد و بر اين اساس طرف شکايت ملزم به برقراري و پرداخت مقرري بيمه بيکاري نسبت به شاکي از تاريخ قطع آن لغايت مدت استحقاق (50 ماه) مي‎باشد. ه‍ـ ـ2ـ شعبه دوم تجديدنظر ديوان در رسيدگي به پرونده کلاسه81/271 موضوع تقاضاي تجديدنظرخواهي سازمان تأمين اجتماعي نسبت به دادنامه شماره 24 مورخ 1381/1/8 به شرح دادنامه شماره827 مورخ 1382/6/29 چنين رأي صادر نموده است، نظر به اينکه دادنامه تجديدنظر خواسته بر اساس سوابق امر و محتويات پرونده و جهات و دلائل مقيده در آن صادر شده و از طرف تجديدنظرخواه اعتراض موثري که مورد امعان نظر قرار گيرد بعمل نيامده و دليلي که فسخ رأي صادره را ايجاب نمايد ارائه نکرده است، بنابراين دادنامه تجديدنظر خواسته خالي از اشکال تشخيص و با رد اعتراض تاييد مي‎شود. هيأت عمومي ديوان عدالت اداري در تاريخ فوق با حضور رؤسا و مستشاران و دادرسان علي‎البدل شعب ديوان تشكيل و پس از بحث و بررسي و انجام مشاوره با اکثريت آراء به شرح آتي مبادرت به صدور رأي مي‎نمايد.